بحث سوم ، شبه اول
در مقابل روایاتی که ذکر کردید روایت دیگری نیز داریم که با صراحت رسیدن به این مقامات را رد میکنند مانند « نَحنُ أهلَ البَیتِ لا یُقاسُ بِنا أحَدٌ ؛ ما اهل بیت هستیم کسی با ما مقایسه نمیشود بحارالانوار جلد ۲۶
و نیز « نَحْنُ أَهْلُ بَیْتٍ لاَ یُقَاسُ بِنَا نَاسٌ؛ هیچ مردمی با ما مقایسه نمیشود بحارالانوار جلد سی و پنج صفحه ۳۴۷ و نیز « نَحْنُ أَهْلُ بَیْتٍ لاَ یُقَاسُ بِنَا بَشَرٌ؛ هیچ بشری با ما مقایسه نمی شود بحارالانوار جلد ۲۶ صفحه ۱۲۵
« لایطمع فی ادراکه طامع؛و هیچ طمع کننده ای در ادراک مقامات ایشان طمع نمی کند» من لایحضره الفقیه جلد ۲ صفحه ۶۱۳
این شبهه را می توان به صورت های گوناگون برهانی کرد از باب مثال:
«اگر نتوان کسی را با اهل بیت علیهم السلام مقایسه کنیم پس کسی نمیتواند به مقامات ایشان برسد. (زیرا از طرفی مقایسه دو طرف دارد از طرف دیگر اگر یک طرف مقایسه از صلاحیت برای قیاس بیفتد پس نمی تواند با دیگری رقابت کند و پای آن برسد بنابراین اگر نتوان کسی را با اهل بیت علیهم السلام و مقایسه کنیم کسی نمیتواند به مقامات ایشان برسد) لیکن کسی را نمی توانیم با اهل بیت علیهم السلام مقایسه کنیم(چون نصّ روایات بر عدم مقایسه دلالت دارد) پس کسی نمیتواند به مقامات ایشان برسد.
شبیه این استدلال در مورد آخر( قسمتی از زیارت جامعه کبیره) نیز جاری می شود.
جواب اجمالی:
رسیدن به کمالات اهل بیت علیهم السلام (مقام احدیت ذات) تخصصاً از استدلال خارج است(نه تخصیصاً)
جواب تفصیلی:
مبنای این شبهه این بود که ما در ادعایمان بقیه مردم را با اهل بیت علیهم السلام مقایسه کرده ایم اما این مبنا باطل است، زیرا در مقام محمود و أحدیت ذات و لا اسمی و لارسمی اصلاً شخص و مخلوق و مردم و طمع کننده ای نیست تا بعد صحبت از مقایسه آن کس و آن مردم و آن طمع کننده با اهل بیت علیهم السلام شود یعنی تا وقتی «من» هستم و آقای «من» تشریف دارد و آقای طمع کار تشریف دارد نمی توان به این مقام راه یافت و در واقع در این مقام کسی نیست که بتوان با اهل بیت علیهم السلام مقایسه کرد.
برای نمونه قسمتی از فرمایشات آیت الله سعادت پرور رحمت الله علیه در مورد مقام احدیت میآوریم:
« آنجا مقام لااسمی و لارسمی و احدیّت است که هیچ مخلوقی با توجه به مخلوقیت خود به آنجا را ندارد و این منزلت همان مقام محمودی است که به رسول الله صلی الله و علیه و آله وعده داده شده (جمال آفتاب جلد ۱ صفحه ۱۹۷)
«آری، تا، کسی در مقام أحدیت قرار نگیرد، در ظلِّّ پروردگار واقع نشده و چون واقع شد، دیگر خود و غیری-با دیده ی دل_ نمی بیند» جمال آفتاب جلد ۱ صفحه ۲۳۰
نور عزّ، همان مقام عزّت و جانب داری الهی است که نمی خواهد در آنجایی که او سبحانه از خودم می زند دیگری از خویش دم زند
انسان چون از صفات بهیمیّه و درندگان و حیوانات جدایی گرفت نقطه ی آخرش به اول رجوع نموده و به جایی میرسد که «در آنجا ملک گنجد نه مُرسل»؛ زیرا أحدیّت با این که نفی توصیف و مقام الا اسمی و لارسمی است، با زنام نهادن توصیف به حساب می آید لذا باید نفیِ نفی هم نمود – راز دل، ص175
همچنین رجوع شود به رسائل عرفانی، ص134، تعلیقه سوم
- ۰ نظر
- ۳۱ شهریور ۹۷ ، ۱۳:۴۳